نئومحافظهکاری چیست؟
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۹۲۹۹۷
عصر ایران - محافظهکاری جدید (Neo-Conservatism) عبارت است از جنبش سیاسی و روشنفکرانۀ طرفدار محافظهکاری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در دهۀ 1950 در آمریکا برای مقابله با لیبرالیسم ایجاد شد.
محافظهکاران جدید آمریکا در دهۀ 1960 به عنوان یک جناح منشعب از حزب دموکرات این کشور شروع به فعالیت کردند و طی دهههای 1960 و 1970 و 1980 میلادی در دل حزب جمهوریخواه آمریکا رشد کردند و به مناصب بالا رسیدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نئومحافظهکاران در بین فیلسوفان کلاسیک، عمدتا تحت تاثیر توماس هابز و ماکیاولی هستند و در بین فیلسوفان معاصر بیش از همه متاثر از لئو اشتراوس هستند. البته بسیاری در اینکه اشتراوس پدر فکری نئومحافظهکاران آمریکایی باشد، تردید دارند چراکه اشتراوس اهل پرداختن به مسائل روز نبود، ولی برخی از شاگردان او معلم برخی از نئومحافظهکاران بودند.
به هر حال محافظهکاران جدید در سال 2000 میلادی، زمام وزارت خارجه و وزارت دفاع دولت ایالات متحدۀ آمریکا را به دست گرفتند و علاوه بر این، جورج دبلیو بوش و دیک چنی را هم به عنوان رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور، در راس ساختار سیاسی آمریکا داشتند.
محافظهکاران جدید بر اهمیت رژیم سیاسی دموکراتیک، مخالفت با کمونیسم، لیبرالیزاسیون اجتماعی، کاهش خصوصیسازی، ستایش شبه دینی ارزشهای آمریکایی، حمایت از اسرائیل، تضمین هژمونی آمریکا بر جهان و مخالفت با جباریت تاکید میکنند.
در واقع آنها منتقد لیبرالیسم آمریکاییاند و به همین دلیل با حزب دموکرات آمریکا مشکل پیدا کردند ولی این به این معنا نیست که به کلی مخالف لیبرالیسماند. همچنین محافظهکاری آنها با محافظهکاری کلاسیک افرادی نظیر ادموند برک تفاوت دارد. به همین دلیل محافظهکار جدید خوانده میشوند و با محافظهکاران بریتانیایی نیز تفاوت دارند.
جریان راست نو در پنج دهۀ اخیر در جهان غرب، محل تلاقی نئولیبرالیسم و نئومحافظهکاری بوده است. یعنی دو گرایشی که ملاحظات خاص خودشان را نسبت به لیبرالدموکراسی دارند. در واقع لیبرالدموکراسی از زمان ظهور ریگان و تاچر تا حدی تعدیل شد و این روند با ظهور جرج دبلیو بوش و دیک چنی و سایر نئومحافظهکاران به شکل دیگری دنبال شد.
سیاست خارجی تهاجمی، محافظهکاران جدید را از محافظهکاران کلاسیک متمایز میکند. از این حیث، نئومحافظهکاران حتی نسبت به نئولیبرالها نیز سیاست خارجی تهاجمیتری داشتهاند چراکه اعتقاد به کاربرد زور در مواجهه با رژیمهای غیردموکراتیک، نزد نئومحافظهکاران بیش از نئولیبرالها است.
همچنین نئومحافظهکاران بیش از نئولیبرالها بر دفاع از ارزشهای سنتی مربوط به خانواده و مسائل جنسی، پافشاری میکنند. مثلا مخالفت نئومحافظهکاران با ازدواج همجنسگرایان یا سقط جنین، آشکارتر از مخالفت نئولیبرالها با این امور است.
با این حال در این نکته تردیدی نیست که مرزهای نئومحافظهکاری و نئولیبرالیسم تا حد زیادی در هم رفتهاند. ولی یکی از تفاوتهای اساسی این دو جریان سیاسی-اجتماعی، قطعا این است که نئولیبرالها موافق خصوصیسازی حداکثریاند اما نئومحافظهکاران لزوما چنین دیدگاهی ندارند.
محافظهکاران مدافع "سیاست متکی به قدرت" هستند نه "سیاست مبتنی بر گفتوگو و اقناع". آنها صراحت اخلاقی را به ظرافت دیپلماتیک و رویارویی را به تعقیب آرام منافع ترجیح میدهند.
محافظهکاران جدید همچنین به نهادهای بینالمللیای مثل سازمان ملل متحد بدبیناند چراکه معتقدند این سازمان قدرت و نفوذ آمریکا را محدود میکند. بنابراین ترجیح میدهند به جای تکیه بر متحدان قدیمی، بر فرصتها و تهدیدهای جدید تاکید کنند.
حادثۀ 11 سپتامبر، نفوذ محافظهکاران جدید را در آمریکا و جهان به مراتب بیشتر کرد و راه را باز کرد تا آنها ایدۀ تغییر جهان از طریق جنگ را تا حدی بیازمایند.
به نظر محافظهکاران جدید، برای آیندۀ جهان انتخابهای متعددی وجود ندارد. یعنی یا برتری آمریکا را باید پذیرفت یا وحشت و بینظمی را. به همین دلیل محافظهکاران جدید به شدت با جهان چندقطبی مخالفاند چراکه معتقدند قطبهای بالقوهای مثل چین و روسیه، سرشت توتالیتر یا اتوریتر دارند و در مجموع در مسیر سیهروزی بشریت حرکت میکنند.
از نظر محافظهکاران جدید، ملت آمریکا ملتی استثنایی است و رهبری خیراندیشانۀ جهان را بر عهده دارد و باید برای براندازی رژیمهای شر از جهان، برتری و توان تسلیحاتی خود را حفظ و تقویت کند.
عبارت "محافظهکاری جدید" در واقع در اشاره به محافظهکارانی در جامعۀ آمریکا به کار میرود که از نیمۀ دوم قرن بیستم به این سو، وارد تالار تاریخ شدهاند. ابتدا چپگرایان واژۀ "جدید" را برای تحقیر این گروه به کار میبردند، ولی عملا این واژه، آنها را از محافظهکاران واقعی متمایز کرد.
بنابراین در مجموع باید گفت نئومحافظهکاری یا محافظهکاری جدید، پدیدهای آمریکایی است و وصف مناسبی برای محافظهکاران اروپایی نیست.
نکتۀ نهایی اینکه، همان طور که مرزهای نئومحافظهکاری و نئولیبرالیسم تا حد زیادی مخدوش شدهاند، مرزهای نئومحافظهکاری و راستگرایی افراطی (یا نئوفاشیسم) نیز در اثر ظهور ترامپ پس از جرج دبلیو بوش (به عنوان دو رئیس جمهور برآمده از حزب جمهوریخواه) نیز تا حدی مخدوش شدهاند.
شاید مهمترین تفاوت بوش به عنوان یک نئومحافظهکار و ترامپ به عنوان یک راستگرای افراطی (یا نئوفاشیست)، پایبندی بوش به منافع آمریکا باشد. در حالی که ترامپ منافع خودش را مهمتر از منافع آمریکا میدید. دلیل این تفاوت هم احتمالا چیزی جز این نیست که بوش پسر از دل ساختار سیاسی ایالات متحده به مقام ریاست جمهوری رسیده بود ولی ترامپ از خارج آن ساختار به ریاست جمهوری رسید.
به همین دلیل دیک چنی به عنوان یکی از مهمترین چهرههای سیاسی محافظهکاری جدید در آمریکا، ترامپ را بزرگترین تهدید علیه آمریکا دانسته است.
دیک چنی با اشاره به حمله به ساختمان کنگرۀ آمریکا در تاریخ ۶ ژانویه ۲۰۲۱، پس از اعلام شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری، گفت: «در انتخابات ۲۰۲۰، آمریکاییها ترامپ را رد کردند اما او سعی داشت انتخابات را با خشونت و دروغ زیر سوال ببرد. در تاریخ ۲۳۶ ساله ایالات متحده تاکنون، هیچ خطری بزرگتر از دونالد ترامپ برای مردم این کشور وجود نداشته است.»
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: محافظه کاران جدید محافظه کاری جدید نئومحافظه کاران نئولیبرال ها همین دلیل محافظه کار دیک چنی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۹۲۹۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گندمکاران مراقب شیوع بیماری زنگ زرد باشند
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان آذربایجان غربی، علی دیانتی معاون بهبود تولیدات گیاهی استان در بازدید از مزارع گندم مرگور با اشاره به مشاهده علائم اولیه آلودگی بیماری زنگ زرد گندم در برخی از مزارع شهرستان، در خصوص پایش مستمر مزارع و مبارزه با زنگ زرد گندم و سایر بیماری های برگی غلات هشدار داد.
وی ضمن دستور به کارشناسان پهنه جهت حضور و پایش مستمر مزارع برای کنترل به موقع سن در مرحله مادری ادامه داد: با توجه به وزش باد و بارندگی روزهای آتی و مرحله حساس رشدی گندم، رصد بیماری های برگی غلات و در صورت تداوم شرایط مساعد، مبارزه با بیماریها را با جدیت پیگیر شوند. در ادامه دیانتی افزود: کنترل علف های هرز حاشیه مزارع به منظور جلوگیری از ورود به مزارع و کاهش بانک ژنی علف های هرز آموزش و ترویج داده شود. این بازدید به منظور پایش، بررسی و نظارت بر روند مبارزه با عوامل خسارتزا گیاهی با حضور مدیر زراعت سازمان و کمیته فنی جهاد کشاورزی ارومیه در منطقه مرگور انجام و توصیه های فنی لازم به کارشناسان پهنه و کشاورزان ارائه شد. تاکنون بیش از ۱۸۱۶ هکتار از مزارع ارومیه بر علیه آفت مضر سن غلات و ۶۸۰۰ هکتار علیه علف های هرز سمپاشی انجام شده است.